تاریخ: سه شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱

تعداد: ۷ نفر

تسهیل‌گر: حمیده قاضی‌سعیدی

کتاب‌: نی‌نی عاشق پاییزه

 دایره‌ای در اتاق مادر و کودک ایستادم و شعر «سلام سلام» را با همدیگر خواندیم و رقصیدیم. و بلند بلند به همدیگر سلام کردیم و خوشحال خندیدیم. دست‌های‌ هم را گرفتیم،‌ دایره‌ای ساختیم، باز شدیم و با هم دیگر بسته شدیم. و دست‌ها رو بالا بردیم و با هم پایین آوردیم. دست زدیم و پا کوبیدیم. شعر «بگو تو اسمتو؟» را خواندیم، دست زدیم و اسم همدیگر را بلند صدا زدیم، دست زدیم. شعر «طبلک بزن، بلند بزن، وسط بزن» را خواندیم. تک تک اسم بچه‌ها را صدا می‌زدیم و خواستیم که روی طبلک بزند. پاروها را برداشتیم، درون قایق ذهن نشستیم و آهسته و تند پارو زدیم و سوی مادر شتافتیم. موسیقی را با اجرای زیبای مادران و کودکان دلبند‌شان زیبا و زیباتر ساختیم. سبدی پر از برگ‌های پاییزی آوردیم. برگ ها را لمس کردیم و رنگ‌های برگ‌ها را نام بردیم. کتاب «نی‌نی عاشق پاییزه» را بلندخوانی کردم و در هر صفحه از یکی از بچه‌ها می‌خواستم دالی بازی کتاب را اجرا کند‌. مامان‌ها و بچه‌ها، هنگام خواندن شعرها دست می‌زدند.

شعر «پاییزه و پاییزه» را خواندیم کلاغ شدیم و به همه جا سرک کشیدیم. و صدای خش‌خش برگ‌ها را در آوردیم و رنگ‌های پاییزی را نام بردیم. در آخر دوباره دست‌های‌مان را در دایره گرفتیم، بالا و پایین رفتیم دست زدیم و پا کوبیدیم و شعر آقا خرگوشه را با همدیگر بلند خواندیم. و با کاردستی‌های زیبای برگ‌های پاییزی، در پاییز زیبا قدم زدیم و از همدیگر خداحافظی کردیم.