موقعیت مکانی: استان تهران
تاریخ آغاز به کار: زمستان ۱۴۰۱
پشتیبان: خرمن کسرایی
موسسه خیریه «یاوران معلولین نارمک» در سال ۱۳۴۵ توسط گروهی از خیرین با هدف نگهداری از کودکان توانیاب جسمی یا ذهنی تاسیس شد و اکنون محل نگهداری بیش از ۱۸۰ کودک ۲ تا ۲۰ سال است. در میان این کودکان، ۵۰ کودک آموزشپذیر هستند و در قسمتی از این موسسه به نام «خانه سعادت دانشآموزی»، روزها را به آموزش در زمینههای گوناگون میگذرانند. کاردرمانی، گفتاردرمانی و خدمات روانشناسی از دیگر خدماتی است که در این مرکز به کودکان ارائه میشود.
«با من بخوان» از شهریور ۱۴۰۱ با راهاندازی کتابخانهی «خانهی خورشید» فعالیت خود را در این مرکز با هدف آشنایی و دوستی کودکان با کتاب، آموزش غیرمستقیم به کودکان با نیازهای ویژه با ابزار ادبیات و در دسترس قرار دادن کتابهای باکیفیت برای کودکان ساکن مرکز آغاز کرد.
کتابخانهی «خانهی خورشید» با پشتیبانی مالی خانم خرمن کسرایی و بر اساس استانداردهای فضاسازی کتابخانههای «با من بخوان» با محیطی کودکمحور و سرشار از سواد و با بیش از ۴۰۰ جلد کتاب باکیفیتِ کارشناسیشده و منتخب، راهاندازی شده است.
یکی از کارشناسان «با من بخوان» هر هفته برای کار با کودکان به این مرکز میرود و شماری از داوطلبان همکار این مرکز نیز در کارگاههای آموزشی ویژهی برنامهی «با من بخوان» شرکت کردهاند تا بتوانند کتابها را با کودکان و نوجوانان ساکن این مرکز سهیم شوند.
بخشی از تجربههای کارشناس با من بخوان در کتابخانهی «خانهی خورشید»:
(تاریخ گزارش: پاییز ۱۴۰۱)
رضا که چهار ساله است از ناحیه پا مشکل دارد و هیچ همکاریای برای تمرینهای کاردرمانی از جمله چهاردستوپارفتن ندارد اما در کتابخانه بی هیچ اصراری و با رغبت، برای همراهشدن با دوستان و کودکان دیگر، برای برداشتن کتاب، برای بازی با مکعبهای سیاه و سفید و …، چندین بار کتابخانه را دور میزند و اینگونه با شادمانی و به گونهای غیرمستقیم تمرین چهاردستوپارفتن میکند بیآنکه مقاومت یا گریه کند. او که هنوز سخن نمیگوید همانند همه دوستانش، بیهیچ اعتراضی، چندین ساعت در کتابخانه میماند، در آغوش گرفته میشود، نوازش و ماساژ میگیرد، موسیقی میشنود، ابزار موسیقی میبیند و مینوازد، بازی میکند، آواورزی و آواسازی میکند، کتاب ورق میزند و میآموزد. رضا در رفیده نیز با «با من بخوان» و «کتاب» آموزشهایی دیده بود و اینک در مرکز نارمک با ما همراه است و در کتابخانه و با کتاب لذت میبرد و میآموزد.
یزدانِ ۴ ساله نیز از «رفیده» به مرکز نارمک منتقل شدهاست. او کمتوان جسمی و ذهنی است. در رفیده با او کتاب میخواندم و آموزشهایی به او میدادم. ابتدا کتاب و رفتار با کتاب را نمیدانست. تمرکزی بر کتاب نداشت اما آرامآرام آموخت که کتاب برای دیدن و خواندن است نه برای خوردن. تمرکز او بر کتاب افزون شد و همراهی بیشتری با کتاب و کتابخوان داشت. کتاب را در دست میگرفت، آواهایی ایجاد میکرد و به من که برایش کتاب میخواندم و به کتاب، توجه بیشتری داشت. او پس از انتقال به مرکز نارمک، با تشخیص نادرست، دو ماه را در تخت بوده است و مدتی کوتاه است که با پیگیری مسئولین آموزشی، به بخش آموزش میآید. تلاش میکنیم بیشترِ زمان او را در کتابخانه پر کنیم. البته زمانی را نیز به کاردرمانی و گفتاردرمانیِ او اختصاص دادهاند. او همکاری چندانی با متخصصین ندارد. اما در کتابخانه، میخندد، گردش میکند، کتاب برمیدارد و گاه ورق میزند، با مکعبهای سیاهوسفید بازی میکند و آنها را قل میدهد و گاه از هیجان و شادمانی، آواهایی ایجاد میکند. او اینک مفهوم «نه»، «بده»، و «بیا» و … را که هم با گفتار و هم با اشاره با او تمرین شدهاست درمییابد و به این واژهها و اشارهها پاسخ میدهد. او که نه به نام خود واکنش نشان میداد و نه نگاهی مستقیم داشت، اینک نام خود را میشناسد و گاهی با نگاه مستقیم، با مخاطب خود ارتباط برقرار میکند و با او همراه میشود.
الناز نیز از جمله کودکانی است که گرچه مدتی کوتاه با ما همراه بوده پیشرفت خوبی داشتهاست. با شروع کار موسیقی، و با دیدن علاقه و همراهی کودکان با موسیقی، مدیر بخش آموزش، الناز را به کتابخانه آوردند و اعلام کردند این کودک دچار سندرم ویلیامز است و با تشخیص متخصصین، فقط با موسیقی میتوان به او آموزشهایی داد. بر مبنای این تشخیص، گروهی از همراهان و متخصصین برای آموزش الناز وقت گذاشتند اما به نتیجهای نرسیدند. با توجه به این که الناز نزدیک به ۱۰ سال دارد باید در مدتی کوتاه، آموزشهایی ببیند تا در آزمون ورود به مدرسه پذیرفته شود در غیر این صورت از مدرسه محروم خواهدشد. اینک حدود سه هفته است که کار با او را آغاز کردهایم. هر هفته دستکم، دو روز همراه ما در کتابخانه است و علاوه بر موسیقی و ریتم و استفاده از انگشتها برای ایجاد صدا و ریتم، آموزشهایی غیرمستقیم و بازیگون به او دادهمیشود در راستای شناخت آواها، شناخت اندامها، نام اندامها، حرکت هدفدار اندامها به ویژه انگشتها. همچنین ماساژها و حرکتهایی در راستای فعالیتهایی که کاردرمان با او انجام میدهد و … . او که آوایی نداشت اینک با شوق و خنده، آواهایی ایجاد میکند و حرکتهای یکنواخت و بیهدف و کلیشهای دستها و انگشتهای او تا حدودی کاهش یافته و دستورپذیر شدهاست؛ دست میزند و دست میدهد. او در راستای راهنماییهایی که دریافت میکند تلاش میکند روی دف، طبلک یا روی میز بکوبد، بشکن بزند یا هماهنگ با شعر و ریتمهایی که میشنود دست بزند.