, , ,

کتابخانه های کوچک در جنوب خراسان با استقبال خانواده‌ها گشایش یافت

تشکیل کتابخانه های کوچک با دربرگیری کتاب‌های باکیفیت در هر مهد کودک و پیش دبستانی یکی از هدف‌های برنامه «با من بخوان» در جنوب خراسان است که به تدریج در ۲۶ مهد و پیش دبستانی سال ۹۳-۹۲ شکل گرفت.

در هر دوره سه ماهه  ۱۲ عنوان کتاب باکیفیت برای هر گروه ۵ نفره از کودکان همراه با راهنماهای آموزشی برای مربیان و برگه‌های فعالیت برای کودکان فرستاده شد. به این ترتیب در آخر دوره در هر مهد برای هر ۵ کودک ۲۴ عنوان کتاب به علاوه  واژه‌نامه چیستانی، آواورزی و الفباورزی وجود دارد که مجموعه یک کتابخانه کلاسی را تشکیل می‌دهد. بنابراین در یک مهد با ۳۰ کودک ۱۷۵ جلد کتاب در کتابخانه قرار گرفته است که برای سال‌های آینده این مرکز نیز استفاده خواهد شد.

مربیان در ابتدا هرگز فکر نمی‌کردند که به کودکان زیر ۷ سال  نیز می‌توان کتاب امانت داد. اما در عمل متوجه شدند که کودکان و خانواده‌ها با علاقه کتاب‌ها را به خانه می‌برند و در خانه با هم می‌خوانند و تمیز و مرتب برمی‌گردانند. همین حرکت سبب شد تا کودکان یاد بگیرند و علاقه‌مند شوند که کتاب امانت بگیرند و در خانه نیز با خانواده کتاب بخوانند.

علاقمندی خانواده‌ها سبب شد تا موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان پیشنهاد دهد تا در ابتدای تابستان با ارسال کتاب برای همه گروه‌های سنی، برای مهد کودک‌هایی که به مردم روستا خدمات کتابخانه‌ای دهند، کتابخانه های کوچک تابستانی شکل بگیرد. ۲۱ مربی پذیرفتند که یک روز در هفته به مهد بیایند و از مردم روستا، کودکان و نوجوانان دعوت کنند که به این کتابخانه های کوچک بیایند و کتاب امانت بگیرند. با پشتیبانی جامعه یاوری فرهنگی برای هر مهد نزدیک به ۱۴۰ جلد کتاب برای مقاطع دبستان تا آخر دبیرستان و کتاب‌هایی برای خانواده‌ها با موضوع‌هایی در پیوند با نکات بهداشتی و آموزشی کودکان فرستاده شد.

گشایش کتابخانه های کوچک با استقبال خانواده‌ها روبه‌رو شد. در زیر گزارش‌های کوتاه مربیان از چگونگی کار و استقبال مردم از این کتابخانه ها را در چند روستا می‌خوانید.

گزارش‌های مربیان از استقبال از کتابخانه های کوچک روستایی

خانم اشرف عبداللهی/ پیش دبستان فاطمیه- قاین روستای خشکان

کتابخانه پیش دبستان فاطمیه خشکان در تابستان یکی از کتابخانه های کوچک روستایی است که راه‌اندازی شده است. در ابتدا اطلاع رسانی مناسب انجام نشده بود و والدین بر این تصور بودند که این کتابخانه تنها برای کودکان زیر شش سال است. اما اکنون که متوجه شده‌اند تمام گروه‌های سنی می‌توانند از کتابخانه استفاده کنند، در طول سال تحصیلی استقبال والدین بیش از حد شده است. در ابتدا ده نفر عضو داشتیم. این عضویت به صورتی است که یک نفر از سر گروه‌های حلقه‌ی صالحین عضو می‌شود و هنگامی که حلقه‌ی خود را تشکیل می دهد، ۷ الی ۸ عنوان کتاب می‌برد و در بین اعضای حلقه‌ی خود تقسیم می‌کند. تحویل‌گیرنده و تحویل‌دهنده، کتاب‌ها همان سر گروه اصلی است.

به این ترتیب کم‌کم استقبال از این کتاب‌ها در تمام گروه‌های سنی زیاد شده است. به ویژه کودکان پیش‌دبستان و ابتدایی که بسیار علاقه‌مند هستند. همچنین، برخلاف اوایل تابستان که پیشرفت زیاد نبود حالا بیشتر والدین کتاب امانت می گیرند و بسیار علاقه مند هستند.

خانم بنی اسدی/ مهد و پیش دبستانی هانی- قاین روستای گزنشک

کتابخانه‌ با من بخوان از دیگر کتابخانه های کوچک در قاین روستای گزنشک است که در تاریخ ۹۳/۴/۸ افتتاح شد. پس از برچسب زدن و طبقه‌بندی کتاب‌ها، قرار شد هر هفته یک جلسه (در روزهای چهارشنبه) کتابخانه برای استفاده علاقه‌مندان باز باشد.

هفته‌ی اول هشت نفر عضو شدند و کم‌کم در هفته‌های بعد استقبال بیشتر شد. بیشتر در رده‌های سنی کودک و نوجوان از کتاب‌ها استفاده می‌کنند. بزرگسالان هم به علت کمبود منابع بزرگسال، به صورت نوبتی و زنجیره‌ای از کتاب‌ها استفاده می‌کنند. استقبال از کتاب‌هایی مانند «خواندن با کودک از تولد تا سه سالگی» بسیار زیاد بود؛ اما متاسفانه تعداد کتاب‌ها به نسبت تعداد مادران مراجعه‌کننده، کم است.

تعداد اعضای ثابت ۳۵ نفر هستند. البته برخی که عضو نیستند هم به کتابخانه مراجعه و از کتاب‌‌ها استفاده می‌کنند. مراجعه والدین به کلاس قرآن که در نزدیکی محل کتابخانه برگزار می‌شود، در افزایش استفاده از کتابخانه تاثیر دارد.

به طور کلی با توجه به این که در روستا کتابخانه‌‌ی دیگری وجود ندارد، طرح راه‌اندازی کتابخانه های کوچک با استقبال و پیشرفت خوبی رو به روست.

خانم عربی/ پیش دبستانی ساجده- قاین روستای نوغاب پسکوه

در فاصله یک هفته پس از تاریخی که کتاب ها به دست ما رسید، کتاب‌ها را به مهد بردم و تمامی کتاب‌ها را رده‌بندی، عنوان‌بندی و گروه‌بندی کردم و آن‌ها را در قفسه چیدم. در تاریخ ۹۳/۳/۱۶ در دوره‌ی قرآن- مساجد- بسیج دبستان کتابخانه را معرفی و برای عضویت درآن تبلیغ کردم. دانش‌آموزان و خانوادهایشان استقبال خوبی کردند. روزهای جمعه بعد از نماز ظهر، (از ساعت ۱ بعد از ظهر)، در مهد برای استفاده از کتابخانه باز بود. بیشترین استفاده‌کنندگان، کودکان دبستان بودند. کتابخانه همچنان برقرار است و روز به روز استقبال بیشتر می شود.

خانم شبان/ کتابخانه آرزو- قاین روستای موسویه

از دیگر کتابخانه های کوچک روستایی کتابخانه آرزو است. در تاریخ ۹۳/۳/۱۰ یک مکان و یک اسم برای کتابخانه مشخص شد: «کتابخانه آرزو». کارت برای تبلیغات چاپ شد و تمام مدرسه‌ها و اهالی روستا مطلع شدند. ۹۳/۳/۱۲ اولین مراجعه کننده به نام مهدیه اکبری، ۱۰ ساله، به کتابخانه مراجعه کرد. مهدیه به عنوان یک عضو اصلی و همکار فعال کتابخانه به دلیل علاقه‌ی شدیدش به کتاب معرفی و انتخاب شد. با کمک مهدیه چند نفر از همکلاسی‌هایش به کتابخانه دعوت شدند و با کمک آن‌ها کتابخانه را مرتب کردیم. کتاب ها همه برچسب‌گذاری شد و در سرجایشان قرار گرفتند. از تاریخ ۹۳/۳/۱۵ مراجعه دانش‌آموزان و خانواده‌ها آغاز شد. اوایل روزی دو سه مراجعه کننده داشتیم. درحدود ۵۰ نفر از کودکان و اهالی روستا جذب کتابخانه شدند و تقریبا همه‌ی افراد از تمام کتاب‌های گروه سنی خودشان استفاده کردند. چون کتابخانه در محل آرایشگاه من بود، خانم‌های زیادی توانستند از کتاب‌های گروه های سنی بزرگسال استفاده کنند. مشتری‌های راه دوری که از روستاهای اطراف به آرایشگاه مراجعه می‌کردند، نیز از کتاب‌های ما بی‌نصیب نماندند. متاسفانه تعداد کتاب‌های آموزشی ما که در رابطه با “شیوه‌ی رفتار با کودک” است کم بود. به علت اینکه این کتابخانه اولین کتابخانه‌ی روستا بود، بچه ها با علاقه‌ی زیاد به کتابخانه مراجعه می‌کردند ساعت کار کتابخانه هم به دلیل این‌که به منزل شخصی خودم متصل بود، صبح تا عصر بود و هر زمان که کسی به کتابخانه مراجعه می‌کرد، من در خدمت آن‌ها بودم. بچه ها تعداد زیادی کتاب با نام خودشان به کتابخانه هدیه کرده‌اند. از هر کودک که عضو کتابخانه شد، مبلغ ۱۰۰۰ تومان دریافت کردم و مقداری وسایل مثل قفسه و… برای کتابخانه تهیه کردم. چون کتابخانه داخل آرایشگاه است هنوز تقریبا فعال است و خانواده‌ها از کتاب ها استفاده می‌کنند. آرزو دارم یک جرقه ایجاد شود که من بتوانم از طریق شما اولین کتابخانه‌ی روستا را احداث کنم که برای همیشه یاد بود طرح شما در این روستا فعال باشد.

خانم طیبه زارع پور مفرد/ پیش‌دبستان یاس‌های کوچک- قاین روستای پهنایی

پس از تحویل گرفتن کتاب‌ها قرار شد که در تعطیلات تابستان یک روز در هفته، کتابخانه‌ی کوچکی در محل پیش‌دبستانی دایر شود تا همه گروه‌های سنی از کتاب‌های کتابخانه استفاده کنند. کتاب‌ها بر اساس رده‌های سنی برچسب‌گذاری شدند. چند میز و صندلی هم در همان اتاق قرار دادیم و کارمان را شروع کردیم. روستای ما تا به حال کتابخانه‌ای نداشته است به همین دلیل وقتی که به بچه های پیش دبستانی اطلاع داده شد که کتابخانه‌ای دایر شده همه‌ی آن‌ها به کتابخانه آمدند. بچه‌ها در روزهای اول آشنایی نداشتند که چه کاری باید بکنند. ما مربیان آن ها را راهنمایی می‌کردیم و به آن ها حق انتخاب می‌دادیم و بچه ها هم احساس استقلال می‌کردند. و از اینکه خودشان باید از بین کتاب‌ها، کتابی را که دوست دارند انتخاب کنند، بسیار لذت می‌بردند.

بعد از روز اول هر روز بر تعداد کودکانی که برای گرفتن کتاب می‌آمدند، افزوده می شد. بچه هایی که روزهای اول می‌آمدند برای بقیه ی دوستانشان تعریف می‌کردند و هفته‌ی بعدی کودکان جدیدی مراجعه می‌کردند. حتی در بین آن ها کودکانی ۲ یا ۳ ساله هم بودند که با مادرانشان آمده بودند. یکی از این مادران می‌گفت که فرزندم با دیدن بچه‌هایی که کتاب داستان در دست دارند، مرا مجبور کرده که به این جا بیاییم تا کتابی را انتخاب کند.

ساعت کارکتابخانه‌ی ما روزهای چهارشنبه از ساعت ۹ شروع می شد. من زودتر از بقیه یعنی ساعت ۸:۳۰ به کتابخانه می رفتم تا کتاب های به‌هم ریخته را مرتب کنم. وقتی که می‌رسیدم می‌دیدم بچه‌ها کتاب به دست پشت در نشسته‌اند و منتظرند تا در باز شود. حتی تعدادی از آن‌ها را توی کوچه می‌دیدم که چون در بسته بوده درحال برگشتن بودند و با دیدن من شروع به دویدن می‌کردند و به کتابخانه می‌آمدند. به دلیل استقبال زیاد بعضی از روزها از ساعت ۹ صبح تا ۱۳:۳۰ کتابخانه باز بود. من با دیدن این شور و شوق کودکان به وجد می‌آمدم و هر روز با انرژی‌تر از روز قبل به کتابخانه می‌رفتم. مهم‌تر از همه چون این کار جنبه‌ی مادی نداشت احساس خوبی به من دست می داد. احساس رضایت و خشنودی که اولین بار تجربه کردم.

تعداد عنوان‌های کتاب‌ها در زمینه‌ی تربیت کودکان، ویژه‌ی بزرگسالان (مادران)، بسیار کم بود و به همین دلیل والدین برای خواندن کتاب باید نوبت می‌گرفتند. هر روز می‌آمدند و منتظر می‌ماندند تا کتاب را بیاورند و با هم بحث می‌کردند که کدامیک زودتر کتاب ها را ببرد.

استقبال بسیار عالی بود به طوری که کتابخانه‌ی ما ۱۶۰ عضو داشت. در چهارشنبه‌ی آخر شهریور در محل پیش دبستانی(کتابخانه) بین اعضای فعال قرعه‌کشی برگزار شد و هدایایی به آن‌ها داده شد که باعث خوشحالی بیشتر کودکان شد. با شادی آن ها من هم خیلی خوشحال بودم و با خود می‌گفتم چه می شد اگر پیش دبستانی می‌توانست رایگان باشد…

خانم مریم حاجی زاده نوغاب/ پیش دبستانی ابن سینا- قاین روستای نوغاب حاجی آباد

کتابخانه‌ی روستای نوغاب حاجی آباد از دیگر کتابخانه های کوچک روستایی است که در تاریخ ۹۳/۳/۲۳ در مکان بسیج خواهران روستا افتتاح شد. از آن‌جا که اینجانب در این مکان مسئولیت کلاس نوجوانان را برعهده داشتم، به اعضای کلاسم اطلاع رسانی کردم تا به گوش دیگران برسانند. با همکاری دخترم و چند تن از دانش‌آموزان مدرسه سعی کردم راه‌اندازی کتابخانه را به اطلاع اهالی روستا برسانم. البته خود نیز به دوستانم اطلاع داده بودم. با کمک همسرم کتاب‌ها را پس از برچسب زدن کتاب‌ها بر اساس گروه های سنی و موضوعات مختلف، در محل بسیج در قفسه ی فلزی که از پیش آماده کرده بودیم، جای دادیم.

در این روز، حدودا ۱۵ نفر از کتابخانه استفاده کردند و از کتاب ها راضی بودند. در ابتدا به دلیل نو بودن کتاب‌ها و رنگ‌های شادشان علاقه نشان می‌دادند، اما بعدها محتوای کتاب‌ها نیز آن‌ها را به سوی کتابخانه می‌کشاند. در هفته‌ی دوم ۹ نفر به تعراد اعضا افزوده شد و در هفته ی سوم ۳ نفر بر این تعداد اضافه شد. در هفته‌ی آخر شهریور تعداد اعضایی که از کتابخانه کتاب گرفته بودند با احتساب کسانی که تنها یک کتاب قرض گرفته بودند، به ۵۷ نفر رسید.

بیشتر استفاده‌کنندگان از کتابخانه ابتدا نوجوانان دختر بودند، چون اعضای کلاس خودم بودند و بیشترین حضور را داشتند. سپس کودکان دبستان و  بعد از آن‌ها بزرگسالان بودند. کودکان هم به علت فعالیت‌های دخترم و دوستانش، پس از نوجوانان بیشترین حضور را داشتند. بزرگسالان از دو گروه پیشین استفاده‌ی کمتری از کتابخانه داشتند. البته استفاده‌ی کمتر بزرگسالان به دلیل کمی عنوان‌های کتاب‌های مربوط به گروه سنی آن‌ها و شاید هم متفاوت بودن موضوعات مورد علاقه‌ی آنان با عنوان‌های موجود درکتابخانه بود.

بیشترین کتاب‌های مورد استفاده کتاب‌های رمان نوجوان، داستان‌های قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب، خرگوش حکیم، داستان‌های بامزه و کتاب‌های کودک بود. متاسفانه کتاب‌های علمی کمتر مورد توجه قرار گرفتند که البته شاید دلیلش فصل تابستان، دور شدن از درس و مدرسه و پررنگ‌تر بودن جنبه‌ی سرگرمی کتابخانه برای بچه‌ها بود.
به اعضا گفته شد کتاب‌ها را پس از یک هفته تحویل دهند اما متاسفانه برخی تا ۲ یا ۳ هفته کتاب را پس نمی دادند. (وقتی جریمه‌ای حتی به مبلغ ناچیز تعیین کردم دیگر خبری از آن عضو نمی شد.) وقتی من این مکان را تخلیه کردم حدود ۱۰ تا از کتاب های کتابخانه کم بود که از این مساله بسیار متاسف شدم.

کتابخانه در محلی بود که رفت و آمد بسیجیان زیاد بود و کلاس های متعددی در آن برگزار می شد و این یکی از معضلات کتابخانه بود. مشکل دیگر این بود که چون این مکان متعلق به بسیج خواهران بود، پسرها بسیار کم از این کتابخانه استفاده کردند و تعداشان حدود ۱۰ تا ۱۲ نفر بیشتر نبود. البته چون فصل تابستان و فصل کار و گردش و سفر بود، تعداد زیادی از نوجوانان به ویژه پسرها در اطراف روستا بودند. در این مدت بیشتر پسرهای نوجوان مشغول کار در نانوایی و کوره‌ها بودند و حضورشان در روستا کم بود.

امیدوارم با انتقال کتابخانه به کلاسم در مدرسه، حضور دانش‌آموزان بیش از پیش باشد و با شروع شدن درس و مدرسه و یادگیری علم و دانش استفاده از کتاب های علمی بیش از قبل شود.

خانم غلامی/ روستای شهرک قدس

استقبال از طرح زیاد بود. به ویژه کتاب هایی که در طول سال با بچه ها کار می کردیم برایشان خیلی جالب بود. وقتی بچه‌ها کتاب‌ها را برمی‌گرداندند از آن‌ها می‌خواستم که برایش خلاصه‌ای هم بنویسند و اگر سواد نوشتن نداشتند با توضیح یا نقاشی این کار را می‌کردند. بین این کارها مسابقه ای هم برگزار کردم و به برنده هدیه دادم. بچه‌ها کتاب‌ها را که می‌گرفتند دو سه روزی که دستشان بود و دوباره با دوستانشان می‌خواندند و همینطور دست به دست کتاب‌ها می‌گشت و رقابت بیشتر و بیشتر می‌شد. اما کتاب‌ها کم بود و دیگر کار به انتخاب نمی‌کشید هر چه مانده بود را می‌گرفتند و کار می‌کردند. بیشترین استفاده کننده ها بین سن ۳ تا ۶ سال بودند.

خانم مریم شبانی/ مهد کودک گلهای آفتاب- نهبندان روستای چاهداشی

کتاب ها بر اساس برچسب های رنگی (قرمز،آبی، سبز و زرد) طبقه بندی و در کتابخانه قرار داده شده است. خانواده ها از کتاب های پرسش و پاسخ استقبال زیادی داشتند.کتاب کوچک «نه گفتن آگاهانه» تاثیر زیادی در زندگی خودم داشته است.«قصه های چهارده معصوم» آموزنده و پرکاربرد بود و خانواده‌ها برای فرزندانشان استقبال زیادی داشتند.مجموعه کتاب های «علم در عمل» تعداد ۲۰ نفر از خانواده‌ها برای فرزندانشان امانت گرفتند. این مجموعه واقعا تمام علوم را به خوبی توضیح داده بود.کتاب هایی که افسانه و داستان بودند را بیشتر افرادی که در خانه تنها بودند و فرزند نداشتند، استفاده کردند. کتاب‌های «علوم ترسناک» خیلی آموزنده و جالب و جذاب برای بچه ها بوده است. این کتاب‌ها را مقطع تحصیلی راهنمایی به امانت بردند. کتاب «جبار باغچه بان» را تعدادی از والدین به امانت بردند.در مهد کودک گلهای آفتاب بیشتر کتاب‌ها را والدین بخصوص مادران به امانت می برند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *