فعالیت قبل از بلندخوانی:

با حضور و همراهی  گروهی از بچه‌ها و پیشنهاد خود آن‌ها کتاب آن کفش‌ها را بلندخوانی کردم.

یکی از بچه‌ها از اول گفت: خاله من این کتاب را خواندم خوشم نمی‌آد، این را بخوانیم به او گفتم اشکال ندارد تو همین جا پیش من بشین دوست نداری گوش نده اما وسطهای بلندخوانی دیدم سرش را آنقدر جلو آورده که بچه‌های دیگه اعتراض کردند که ما نمی‌بینیم.

من با خواندن این کتاب با بچه‌ها راجع به البسه و وسایلی که دیگر برایشان کوچک شده و دیگرقابل استفاده نیست گفت‌وگو کردم.

فعالیت حین بلندخوانی:

در حین بلندخوانی از بچه‌ها سوال پرسیدم آیا جرمی آخر این کار را می‌کند یا نه؟

به نظر شما چه تصمیمی می‌گیرد؟

که اکثرا گفتند به او می‌دهد اما چند تایی هم بودند که گفتند اگر ما بودیم نمی‌دادیم.

به خواندن ادامه دادم و تا آخر بلندخوانی صبر کردم و در آخر همه بچه‌ها متوجه شدند که جرمی با بخشیدن کفش‌هایی که خودش هم نیاز داشت هم خیلی دوستش داشت کار خیلی باارزشی انجام داد.

فعالیت بعد از بلندخوانی:

بچه‌ها را به‌صورت دونفری تقسیم کردم و مقوایی را چهار قسمت کردم و بین آن‌ها تقسیم کردم و بعد با کمک و فعالیت خود بچه‌ها چهار جفت کفش خوشگل با بند کفش‌های جداگانه روی مقواها درست کردیم  بچه‌ها واقعاً از این کار لذت بردند و هر گروه سعی می‌کردند که از گروه دیگر خوشگل‌تر دربیاید.

مربیان: فریبا زارعی و هدا خاطری

محل اجرا: با من بخوان ریجاب، شهرستان دالاهو، استان کرمانشاه

بیشتر بخوانید: