قورباغه خرس عروسکی کوچکی را پیدا میکند و میخواهد با او دوست شود خرگوش صحرایی به او میگوید که این فقط یک عروسک است و نمیتواند حرف بزند یا دوست جدید او باشد اما قورباغه نامید نمیشود و…
این داستان در مورد دوستی، ساختن آن، ترک شدن و دلتنگی برای دوست است.
پیش از بلندخوانی از همه بچهها خواستم دوستانه و نزدیکتر به همدیگر بنشینند تا همه کتاب را ببینند بعد سؤالهایی پرسیدم که آیا تابهحال شده باکسی دوست شوید؟
آیا تابهحال شده دوستشان از پیششان برود و برایش دلتنگ شوند آیا تابهحال با دوستشان قهر کردهاند؟
جوابهای متفاوتی میگفتند… وقتی از آنها پرسیدم آیا دوست دارند با من دوست شوند؟
یکی از پسران کلاسم جواب جالبی داد و گفت: دختران با شما دوست میشوند ما پسر هستیم نمیتوانیم با شما دوست شویم.
کتاب را برایشان بلندخوانی کردم هیجان زیادی داشتند بعد از بلندخوانی نقاشیهای زیبایی در مورد دوستی کشیدند و چون در دو بلندخوانی قبلی نمایش عروسکی را اجرا کرده بودیم بازهم میخواستند نمایش را اجرا کنیم ولی چون عروسکی آماده نداشتیم تصمیم گرفتند خودشان عروسکهای قورباغه و دوستانش را برای جلسه بعد درست کنند و برای اجرای نمایش به کلاس بیاورند.
مربی: عایشه گرشناسان
محل اجرا: روستای طبل، جزیره قشم، استان هرمزگان
بیشتر بخوانید: