یکی از بچه‌ها، ریحانه، اصرار کرد که کتاب را بخواند، گفتم باشد. البته قبلش یک‌بار خوانده بود.

بعد به ذهنش رسید که برای این گروه کم سن و سال سنگین و حجیم است. پس از من خواست تنها ۴ رؤیای کلاغ را بلندخوانی کند، گفتم اگر این‌طور فکر می‌کنی مانعی نیست، ادامه‌اش را هفته آینده می‌خوانیم، تا نیمه کتاب خواند بچه‌ها گفتند: ادامه‌اش را خودم بخوانم، خیلی خوب توجه می‌کردند و بینش گاهی با صدای بلند می‌خندیدند.
رسیدم به رؤیای چهارم، ریحانه گفت: کافی است، اما دیدم داد بچه‌ها درآمد و خواستند که ادامه بدهم. پس رأی‌گیری کردیم و همه راضی به ادامه بودند، خیلی لذت می‌برند از تغییر هویت شخصیت‌ها و تغییر صداها تا اینکه تا آخر کتاب خواندیم بعدش یک سری برگ که رویش نوشته بود آرزوهایی که دارم به بچه‌ها دادم و خواستم آرزوهایشان را بنویسند.

قبل از بلندخوانی راجع به آرزوها و رؤیاها با بچه‌ها صحبت کرده بودیم، بچه‌ها از گروه سنی ۵تا ۱۱سال آمده بودند، ۹ تا ۱۱مشتاق ادامه کتاب بودند و اینکه ببینند آخر داستان کلاغ آیا تن‌پوش خودش را پس می‌گیرد یا نه.

بیشترین قسمتی که برایشان جذاب بود عوض شدن شخصیت کلاغ و تغییر صدایش بود. اینکه مرتب با عوض شدن تن پوشش، رنگ و صدایش هم عوض می‌شد. واقعاً فکر نمی‌کردم این‌جوری واکنش نشان بدهند…

با توجه به حجم کتاب و علاقه‌ای که به فعالیت بعدش دارند گفتم: قطعاً به من می‌گویند کافی است تا نیمه‌اش…

پسر خودم هم برای چندمین بار اصرار کرد برایش بخوانم، من هم این کتاب را خیلی دوست داشتم.

مربی: محبوبه اخلاصی

محل اجرا: کتابخانه کودک محور سپهر، کهوربگی، جیرفت

بیشتر بخوانید: